سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله الرحمن الرحیم

 

لَهُ مُعَقِّباتٌ مِن بَینِ یَدَیهِ وَمِن خَلفِهِ یَحفَظونَهُ مِن أَمرِ اللَّهِ ? إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّى? یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم ? وَإِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَومٍ سوءًا فَلا مَرَدَّ لَهُ ? وَما لَهُم مِن دونِهِ مِن والٍ?11?

برای انسان، مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا [= حوادث غیر حتمی‌] حفظ می‌کنند؛ (امّا) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت! (سوره مبارکه الرعد آیه 11)

 

 

مدتها دنبال فرصتی بودم تا به موضوعی بپردازم که چشمان همه ما نسبت به آن بسته شده و نزدیک است فرهنگ نه چندان نوظهور آن تمام داشته های ما را به باد دهد .  از مسائلی که در تمام خانواده ها چه مذهبی و چه غیر مذهبی داغ شده حضور زن در اجتماع و واژه ی به ظاهر زیبا و فریبنده ای به نام تعاملات اجتماعی و اجتماعی بودن زن است . مسئله ای که در طی سال های اخیر به اوج و قوت خود رسیده و همراستای آن شاهد عوارض وحشتناکی هستیم که البته باید منتظر عواقب وخیم تر آن نیز در آینده باشم.

هیچ جای شکی نیست که با بیان این مقاله کوتاه ، باید منتظر اعتراضات ، انتقادات ریز و درشت اقشار مختلف و حتی فحاشی های گروه خاصی ، نسبت به این مطلب بود ؛ حتی از جانب خانم های متدینی که به اسم فعالیت های فرهنگی خود را ملزم به حضور در خارج منزل می دانند و چه بسا به بهانه های واهی مختلف ، سال ها از زمان ازدواج آنها نیز گذشته و همچنان مجردند و علتش بر آنها مجهول مانده است و یا - گاها که نه ! - بلکه چه بسیار زنانی که در جامعه امروز ما طعم تلخ جدایی را چشیده اند بدون آن که خود ریشه آن را بدانند .

اگر از این مقدمه چشم پوشی کنیم برای حضور زنان در جامعه علت های گوناگونی مطرح می شود . کلاس کاری و چشم و هم چشمی های زنانه بین اقشار مختلف ، فرار از تنهایی در منزل یا گریز از متحمل شدن کارهای منزل چه برای خانم های مجرد و چه کسانی که مدت ها از ازدواج آنها گذشته است ، احساس ضرورت برای حضور خانمها در عرصه های مختلف از جمله عرصه فرهنگی! و در مراکز فرهنگی ! ، وضعیت نامناسب اقتصادی و احتیاج به کارکردن زن پا به پای مردان خانواده ، بالا بودن انتظارات مادی زن و عدم توانایی خانواده - حال چه شوهر و چه پدر خانواده - جهت برآورده نمودن توقعات مالی دختر یا همسر ، آرزوی استقلال داشتن در کلیه امور و مستغنی شدن از خرجی مرد خانواده و .. و ...

این مساله تا آنجا پیش رفته است که در موارد بسیاری مردان انتخاب همسر خود را مشروط به شاغل بودن آن می دانند و یا حتی در مواردی مردان غیرت خود را زیر پا نهاده و با فرستادن همسر خود به کار خارج از منزل از او بیگاری کشیده و حقوق هر ماه او را تصاحب می کنند و در نهایت نیز به مانند برده ای با همسر خود رفتار می کنند .

خانواده هایی که فریاد تدین آنها گوش فلک را کر کرده است اما زنان و دختران خود را ملزم می کنند تا به دنبال کار خارج از منزل باشند .   

سرزمینی که در فراز تاریخ چند هزار ساله اش حاضر به دیده شدن زنان خود توسط دیگر مردان نبود و هم اینک نمایش زن برایش افتخار محسوب می شود . کسانی که دم از تمدن ایران باستان می زنند این زوایای تمدن ایرانی از چشمانشان مستور مانده و تنها به مواردی می پردازند که یا دروغی تاریخی بیش نیست و یا بیان آنها جز شرم و سرافکندگی نیست و مردم ما در دروغ های خوش آب و رنگ جماعتی غرقند .

داستان زنان متاهلی (که در محیط های کاری خود با مردان دیگر دوست و همراه شده و بعد از مدت کوتاهی از ازدواج خود به بهانه های واهی طلاق می گیرند تا با مرد دیگری ازدواج کنند) نزدیک به مساله ای معمولی و اپیدمی شده است که متاسفانه  عناوین مذهبی و غیر مذهبی  دیگر در این جریانات فرقی ندارد .

زنانی که حتی بعد از ازدواج رابطه با مردان دیگر برایشان عادی شده و اگر خیلی به قول خودشان معتقد باشند با مرد دوم هم محرمیتی برقرار می کنند که نه تنها محرم نمی شوند بلکه حرمت ابدی را برای هر دو به ارمغان می آورد .

و چه بسیار زنانی که با درامدهای کم و زیاد خود در هر حال به اندازه آرزوهای کوچک و بزرگ خود برای خود احساس استغنا نموده و حضور مردی تحت عنوان شوهر و سرپرست خانواده برایشان بی معنی شده و احیانا بگویند پول می خواستیم که خودمان داریم پس دیگر شوهر هم نمی خواهیم و در نهایت باز شاهد طلاقی دیگر خواهیم بود که متاسفانه در برخی از خروجی های طلاقهای این چنینی  – اگر نگوییم در بسیاری -  نه تنها عاقبت خوشی در پی آنها نخواهد بود بلکه به سمت و سوی روابط غیر متعارف روی آورده و همانان که محرمیت شرعی زن و مرد را سوء استفاده ای از جانب مردان می دانند شبانه روز خود را صرف  کسب روزی حلال از روابط غیر حلال می نمایند !  گویا تنها مشکل آنها واژه های شرعی است که باعث سرافکندگی شان می شود !

البته کسانی هم هستند که لطف نموده و به ظاهر به چارچوب های شرعی رضایت می دهند و ای کاش هر چه می خواستند می کردند اما نه به نام شرع چرا که شرع هیچ گاه به اینگونه زیاده روی ها و کاسبی هایی که مد روز شده است مجوز نداده است . هدف از این چارچوب ها حفظ تعادل و امنیت روانی جامعه و در کنار آن حفظ حرمت زن و همچنین تبدیل نشدن او به ابزاری است بی ارزش که در آن مسئولیت پذیری ، عاطفه و احساس و مقام و مرتبت زن هیچ جایگاهی ندارد و البته دردها گفتنی فراوان است اما....

وقتی به افرادی معترض می شویم که چرا اصرار بر شاغل بودن خود دارید ؟ گویا مریم مقدس هایی هستند که مردان را نامقدس خوانده و خود را اهل رعایت می دانند تا مشکلی برایشان پیش نیاید . اما هیچگاه نمی گویند اگر برای خودمان مشکلی پیش نمی اید آیا برای دیگران نیز همچنان مشکلی پیش نخواهد آمد ؟

وقتی خانمی برای امام کاظم در زندان غذا می برد و زندان بان او را راه نمی دهد و آن زن با اصرار زندان بان را راضی می کند تا به خدمت حضرت برود ؛ می بینیم که امام کاظم به غذا لب نمی زنند و وقتی علت را از حضرت جویا می شوند امام علت را در شبهه ناک شدن آن غذا بر اساس تمنای زن از مرد زندان بان دانستند .  

حال بنگریم وضعیت جامعه خود را و چه بسیار غذاهایی که آلوده به شبهه ی گفتگوی زن ومرد شده است . اشوه های زنانه و جلب توجه های مقرضانه برخی که جای خود دارد . پولی که از کار زنان در بیرون از منزل بدست می آید قرار است کجا خرج شود ؟ خودشان را رشد دهد و به کمال برساند ؟ یا با آن نسل آینده ای تربیت شود؟ یا صرف کمک به نیازمندان و خیریه ها شود؟! و البته از خوردن مال آغشته به شبهه انتظاری بیش از این نمی رود که به جای نسلی پاک ، نسلی افسار گسیخته و بی قید و بند و گاها دشمن دین و خدا و اهل بیت تحویل جامعه شود ! و همان می شود که سیدالشهدا فرمود چه بگویم که شکم هایتان از حرام پر شده است .  شکم آغشته به حرام حرف حق را نمی فهمد و عوارض شبهه نیز دست کمی از حرام ندارد . وقتی می گویی مال حرام خیلی ها فکر می کنند منظور مال دزدی و خوردن مال غیر است در حالی که مساله فراتر از اینهاست.

عده ای در عرصه حجاب فعالیت خوبی دارند اما در عین حال خود بی حجابند !  حضور بی پروای زن در جامعه خود بی حجابیست . حضوری که پرده های حرمت ها را می درد . حضوری که مردان تشنه را گستاخ و بی پروا کرده و دیگر حجاب ظاهری را برای خود مانع نمی بینند . حضور زنان محجبه ی آرایش کرده در پنجره رسانه های جمعی که چشمان دوربین ها از زیارت آنها مدهوش است چه برسد به مردان و خصوصا جوانانی که درهای ازدواج بروی آنها بسته مانده است !

در شرع مقدس حجاب و پوشش مرد محدود است . مرد موظف به حضوردر جامعه است تا مخارج خانواده خود را تامین کند . لذا مهریه و نفقه و .. بر عده مرد است نه زن ! پس همچنین حضور مرد در جامعه واجب است تا خانواده خود را تامین کند و نه بر زن !

همه می دانیم که در اسلام چقدر بر حضور در مسجد توصیه شده است تا حدی که اگر کسی نزدیک و همسایه مسجد باشد و به مسجد نرود نمازش ارزش زیادی ندارد .  با این همه تاکید ، پس چرا در شرع ما آمده است که اگر زن را – حتی با همان پوشش شرعی متعارف – مردی نامحرم ببیند به مسجد نرود و اگر نمازش را در منزل بخواند بهتر است و به تعبیر معروف مسجد زن ، خانه ی اوست ؟!

این مساله شکاف عمیقی را بین باورهای قدیمی و آنچه که بین مردم ما در حال ترویج است به نمایش می کشد .

همانطور که گفته شد محدودیت های مرد در پوشش کمتر است به عللی . مرد پایه ی خلقتش بر مردانگی و درشتی ست نه ظرافت و دلبری . همچنین حضور مرد در جامعه و گاها در کارهای خشن مردانه مقتضیات خود را دارد . با این حال نگاه کردن زن به برخی محدوده های عرفی بدون پوشش مردانه دارای حرمت است و زن باید چشمان خود را فرو بگیرد . اما با این حال از قدیم به یاد داریم که عالمان دینی ما حتی در این محدوده ها نیز رعایت می کردند و با وجود مشقت حتی یقه ی خود را می بستند و آستین های خود را بلند می گرفتند تا مبادا زنی از دیدن جزئی متعارف از بدن او ، به حرام و یا به زحمت و ناراحتی بیفتد .  

حال باید دید زن های جامعه  ما نیز این گونه اند ؟ آیا به این فکر می کنند که حضور بی رویه ی آنها در جامعه – حتی با وجود پوشش متعارف - مردان زیادی را خواه نا خواه به رنج و مشقتی می اندازد که به مرور زمان عنان تحمل آنها را می گسلد و تعادل اجتماعی را بهم می زند ؟ ( که البته دود آن به چشم هر دو می رود )

ماشین خلقت انسان دفترچه راهنمایی دارد که سوخت مناسب آن مشخص شده و هر آنچه موجب استهلاک و آسیب آن می شود نیز مشخص است . البته همانگونه که نگهداری یک لوح فشرده معمولی و مراقبت آن از خش افتادن زحمت دارد نگهداری از سیستم پیچیده انسان از آسیب دیدن نیز به طریق اولی  ساده نیست .  اما همچنان خود ما هستیم که رعایت نمی کنیم و بعد از لطمه خوردن ، علت آسیب را در دیگران دنبال می کنیم و چه بسا خدا را مقصر قلمداد کرده و به زمین و زمان نفرین نثار می کنیم .

 جای تعجب نیست وقتی که معصوم می فرماید صحبت مداوم با نامحرم دل ها را دچار قساوت کرده و اشک چشم را خشک می نماید . قلبی که از قساوت مملو شود برایش دیگر خیلی چیزها بی اهمیت می شود و زندگی برایش رنگ خوشی ندارد..

جامعه ای که قساوت قلوب آن را تیره کرده است برایشان مهم نیست که در عزای بزرگی به رقص و آواز بپردازند چرا که دریچه های تراوش مهر و انسانیت در چشمانشان خشک شده و وقتی راهی نمی یابد تا ندامت خود را در شبنم زلال تمنا در پیشگاه معبود جاری سازد و آنگاه که راه بر آن بسته شد عفونت است که کم کم در وجودشان تل انبار شده و آنها را در سیاهی غرق می کند .

چه خوب بود فعالان تبلیغ حجاب ، کمی و یا سر سوزنی به این بعد حجاب می پرداختند . حال این که به تدریج این مساله از اعتقادات عمومی جامعه به کلی محو شده و مبانی اسلامی رنگ و رو عوض کرده است تا آن حد که اگر کسی از این مسائل صحبت کند همانند انسانی متحجر است که گویا حقوق زن را پایمال کرده و سعی در اسارت زن در صندوقچه ای در گوشه ی اتاقی متروکه دارد .

حلقه های زنجیره های نوظهور  "زن ، مشکلات مالی و در نهایت حضور زن در جامعه " زنجیره ایست که ما آن را سرو ته گرفته و عده ای که تنها مشکلات مالی را علت اشتغال زن می دانند به همین بهانه وارد بازارهای کار مردانه می شوند . اما باید مسئله را وارونه کرد تا روی درست آن را دید .  

بهتر است ضمن اشاره به آیه ابتدای متن سئوال شود که آیا مشکلات مالی ، ما را به حضور زنان در کنار مردان هدایت می کند و یا برعکس حضور زن در کنار مرد در محیط های کاری از مسائلی است که به مشکلات لا ینحل جامعه ما افزوده است ؟

چیزی که از قدیم بزرگانمان به ما می گفتند این بود که در گناه برکت نیست . در کاری هم که از مسیر شبهه عبور می کند نمی توان انتظار برکت داشت . وقتی برکت نبود صبح تا شب که هیچ حتی اگر به طور شبانه روزی ، آن هم جمیع افراد خانواده بالاتفاق کار کنند همچنان هشتشان گروی نهشان است . وقتی اعتقاد دینی در جامعه کمرنگ شود مردم سوارخ دعا را گم می کنند و از راهی وارد می شوند که اتفاقا کلید همه بدبختی ها  و معضلات آن ها می شود . هر آنچه که در جامعه بر مشکلات دامن می زند همانیست که خود بدست خود آن را ایجاد کرده ایم و تنها راه حل مشکل مقاومت و سعی در تغییر آن است .

بعد از تمام این صحبت ها لازم به ذکر می دانم که موارد ذکر شده البته شامل همه افراد نمی شود و بعضی معذوراتی دارند کاملا موجه که از آنچه گفتم مستثنا هستند و قطعا برخی از درد دل هایی که در قالب این نوشته معروض داشتم بدون شک متوجه همه افراد جامعه نمی شود و بسیاری از زنان این سرزمین محترمند و هیچ ارتباطی با گفته های بالا ندارند . بلکه این مقاله تنها به عده ای اشاره دارد که بیم آن می رود اگر در این مقام سکوت کنیم برای خوب های جامعه ما نیز بدون عوارض نباشد و امیدوارم باعث کدورت خواننده های بزرگواری که در زمره ی موارد فوق قرار ندارند نشود.

و حرف آخر این که حضور بی رویه ی زنان در جامعه بالا بردن دیواری ست که به ظاهر ساختن و آباد کردن است اما در واقع کج  رفتن دیواری است که در آینده ای نه چندان دور شاهد ریزش عمیق آن خواهیم بود و در آن زمان نه فقط عده ای محدود بلکه همه ما زیر این آوار نفس هایمان حبس خواهد شد . والسلام .  ( پایان مقاله ی اول در زمینه زن و جامعه )




تنت را به کسی مسپار بانو ...

و دلت را به ناکس

آنها که دم از ایران کهن می زنند  و تمام مقدسات کهن آن را زیر پا لگدمال می کنند

آنها که دم از خدا می زنند و با آتش جهل باستان اوصیاء پیامبرش را رد می کنند

آنها که ادعای تمدنشان گوش فلک را کر کرده است ...آنها که یهود را نژاد پرست می دانند و آنگاه خود بر خلاف دستورات پیامبرشان به قومیت خود می نازند  ... یهود پیامبر خود را کشت و اینها کلام پیامبرشان را زیر پا گذاشتند ..

 

دلت را به نا کس مسپار

که ادعای یکتا پرستی دارد اما از قائلین شرک به خدا حمایت می کند و دین آنها را پشتوانه تمدن خود می داند..

پوشش آنها را به باد عصیان سپرده و فقط هر آنچه را که خود از نیاکان هزار ساله اش بپسندد نیک می داند ...


دلت را به نا کس مسپار بانو

آنها که هر وقت خود بخواهند تو را عریان می طلبند

و هر آنچه را که بر خلاف آزادی بی حد و حصر خود بدانند به باد تمسخر می گیرند ...

آنها که تو را در چنگ خود می خواهند  و هر گاه به اسم دین ، آزادی شان محدود شود دستورات خدا را من در آوردی دین داران می دانند...


فکرت را به ناکس مسپار

ناکس تو را برده خود می خواهد نه بنده خدا !

اما خدا تو را آزاد می خواهد تا با مدال بندگی او ، در برابر ناکسان  آزاد و سرور باشی نه برده افکار متعفن آنها

نامردان به هیچ چارچوب و قانونی رضایت نمی دهند و می خواهند هر آنچه را که دلشان خواست ...

اما خدا برای شان چارچوب و قاعده گذاشته است تا نامردی شان بر ملا شود ...

اگر کسی از تو بخواهد  تا بی قاعده هر کسی را به حریم خود راه ندهی  یا متحجرش گویند یا شهوت پرست ...

آن را که در بازار آزاد خود را به فروش می رساند سرور می نامند و او را که تن به قانون خدا داد بر سرش می کوبند و او را تن فروش و .....می نامند ....تا آن حد که از به زبان آوردن نام خدا در برابر آنها شرمنده شوی

اما خود اسیر و برده ی بی قاعده ترین ها هستند و از پوشش تو در برابر خود عصبانیند ..

برای شهوت پرستان چه لذتی زیباتر از این ..

که گفته های الهی و فرستادگانش را

از این و آن دانند نه منشا وحی

و آنگاه که اصالت و هویتش را در ذهنت کمرنگ ساختند ...

هر آنچه را که رنگ دین دارد نابود سازند ...

و بعد ..

سفره طمع خود را برای شکار کردن تو پهن می کنند...

بی قاعده...

بی قانون...

 

تا به نام نجات تو از دین ، دلی از شهوت خود درآورنـــــد...

ارزش هایت را به دزدان و گدایان مسپار




بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

خدا رو شکر می کنم که بعد از مدتها دوباره توفیق پیدا کردم وارد این صفحه بشم و در زمینه حجاب مطالبی رو تقدیم کنم . 

و اما بعد...

مدتهاست که شاهد تلاش گرایش های فکری دین گریز هستیم تا به خیال خودشان از لابلای مطالب دینی ، مطالبی را پیدا کنند تا از آنها برای تضعیف اعتقادات مذهبی مردم استفاده کنند . چه بسا گاها بعضی از این افراد ظاهر دینی نیز به خود گرفته تا مسیر اعتقادات را به حواشی برده و به اسم دین خواسته های نفسانی و شیطانی خود را غالب کنند .

مسئله حجاب یکی از موضوعاتی است که چندین سال مورد هجمه های شدید قرار گرفته و بعلت کم کاری بعضی گروه ها و جریانت مذهبی ، تا حدود زیادی هم موفق بوده است .

خصوصا در طی چندین سال آخر تلاش های زیادی را از امثال کدیورها شاهد بودیم که البته نتیجه آن رسوایی علمی خود آنهاست . چرا که تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد .. و تنها چیزی که گواه تهی بودن و بی سوادی این افراد است گاف های ضد و نقیضی است که از آنها صادر شده و به خیال خود توانسته اند مسائل مهمی را زیر سئوال ببرند ، غافل از این که صحنه رسوایی خود را به تصویر کشیده اند .

بعنوان مثال یکی از تلاش های محسن کدیور این بوده است که وانمود نماید پوشش زن در محدوده سر و زانو به پایین هیچ استناد شرعی و روایی ندارد . که البته جوابهای بسیار زیبایی به آن داده شده است .

در راستای ادعای سندیت نداشتن حجاب ، تلاش شده است تا آثار و عوارض عدم رعایت حجاب مانند تعزیر و مجازات بی حجابی را مردود خوانده و در پی آن هر آنچه را که مورد تقویت حجاب اسلامی می شود را از پایه قلع و قم نماید .

در یکی از گفتارهای کدیور آمده است :  

"درباره ساترکه ازآن به حجاب شعرعی تعبیر می شود ، و فعلا در پوشاندن موی سر بانوان و پوشیدن روسری متمرکز شده ، در دو مقام می توان بحث کرد ، یکی بحث درباره ایعاد شرعی آن به عنوان یک فعل ایمانی و تکلیف شرعی ، دیگری درباره جواز یا عدم جواز مشروعیت بکار بردن اجبار برای رعایت حجاب و تعیین مجازات قانونی برای بانوانی که آنرا بطور کامل رعایت نمی کنند .

درباره مقام دوم یعنی حجاب اجباری ، تعیین مجازات برای ناقضین حجاب توسط مجلس شورای اسلامی  در سال 1372 صورت گرفته است : " زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر  شوند ، به حبس از دو ماه و یا از پنجاه هزار تومان تا پانصد هزار تومان  جزای نقدی محکوم خواهند شد " قانون مجازات اسلامی تبصره ماده 638 ( این ماده از قانون مجازات اسلامی برگرفته از فتوای مرحوم آیت الله خمینی است : هر کسی که واجبی را ترک یا حرامی را مرتکب شود امام (ع) یا نائبش می تواند او را تعزیر کند به ظرط اینکه آن امر از کبائر باشد . تعزیر کمتر از حد است و مقدار آن به دست حاکم شرع است ... ) تحریرالوسیله ج2 ص 477 ، کتاب الحدود ، فروع حد القذف ، الخامس ( بر اساس فتوای فوق بی حجابی یا بد حجابی اگر بخواهد شرعا مشمول تعزیر واقع شود ، عدم رعایت حجاب باید از گناهان کبیره محسوب شود .  مرحوم آیت الله خمینی گناهان کبیره را اینگونه تعریف کرده است : " هر معصیتی که عذاب آتش یا عقاب بر آن وعده شده باشد ، یا با آن به شدت تمام برخورد شده باشد ، یا همانند یا بزرگتر از برخی گناهان کبیره معرفی شده باشد ، یا عقل بر کبیره بودن آن حکم کند ، یا در ارتکاز متشرعه چنین باشد ، یا نصی بر کبیره بودن آن وارد شده باشد . " آنگاه ایشان چهل و پنج گناه کبیره را مثال زده است ) تحریرالوسیله ، القول فی ظرائط امام الجماعه ، ج1 ، ص 274-275 ( که حجاب جزء آنها نیست . با ملاک های بر شمرده شده در فتوای فوق عدم رعایت حجاب گناه کبیره نیست ، زیرا در هیچ آیه ی قرآن بر تارک آن وعده عذاب داده نشده است . در سنت رسول الله (ص) و سیره ی ائمه (ع) هیچ موردی از اجبار یا مجازات در امر حجاب گزارش داده نشده است . در هیچ روایت معتبری " برای تارک آن عقاب وعده داده نشده است ، کبیره بودن آن اجماعی نیست . دلیل عقل یا سیره عقلا بر جواز مجازات آن دلالت نمی کند . ارتکاز متشرعه در طول تاریخ بویژه صدر اسلام نیز بر جواز مجازات آن دلالت ندارد . نتیجه این که به فتوای آیت الله خمینی که کلیه ارکان نظام جمهوری اسلامی مقلد وی هستند و قوانین آن نیز بر اساس فتوای وی نوشته شده است ، چون ترک حجاب شرعی گناه کبیره نیست ، حاکم شرع نیز مجاز به تعزیر معنایی جز مردود بودن اجبار قانونی ندارد .  یعنی حجاب اجباری مطابق فتوای بنیانگذار جمهوری اسلامی هم فاقد جواز شرعی است . بطور کلی تعزیر بر ترک واجب یا فعل حرام نیاز به نص معتبر شرعی دارد و عمومات هم ناتوان از اثبات در موارد غیر منصوص است . یکی از موارد غیر مصنوعی تعزیر بر ترک حجاب است . اجبار بر بی حجابی خلاف شرع بود . اجبار بر رعایت حجاب نیز فاقد مستند معتبر شرعی و در نتیجه خلاف شرع است . حجاب با رعایت حدود شرعی آن اختیار زنان مومنه است . "

منبع : وبسایت محسن کدیور 

 

هدف از این مقاله بررسی ادعای او و جواب دادن به شبهاتی است که ممکن است سکوت در مقابل آن باعث بهم ریختگی افکار و عقاید شود.

اما اولین شبهه در اینجاست که وی گفته :

" بر اساس فتوای فوق بی حجابی یا بد حجابی اگر بخواهد شرعا مشمول تعزیر واقع شود ، عدم رعایت حجاب باید از گناهان کبیره محسوب شود .  مرحوم آیت الله خمینی گناهان کبیره را اینگونه تعریف کرده است : " هر معصیتی که عذاب آتش یا عقاب بر آن وعده شده باشد ، یا با آن به شدت تمام برخورد شده باشد ، یا همانند یا بزرگتر از برخی گناهان کبیره معرفی شده باشد ، یا عقل بر کبیره بودن آن حکم کند ، یا در ارتکاز متشرعه چنین باشد ، یا نصی بر کبیره بودن آن وارد شده باشد . " آنگاه ایشان چهل و پنج گناه کبیره را مثال زده است ) تحریرالوسیله ، القول فی شرائط امام الجماعه ، ج1 ، ص 274-275 که حجاب جزء آنها نیست . با ملاک های بر شمرده شده در فتوای فوق عدم رعایت حجاب گناه کبیره نیست"

 

اشکالات فراوانی می توان به این ادعا گرفت که به چند مورد آن اشاره می شود :

1-     اصرار بر گناهان کوچک :

اولا از بین گناهانی که حضرت امام ذکر کرده است گناه 39 چنین است : " اصرار بر گناهان کوچک."

حضرت امام در توضیح اصرار بر صغیره آورده است :

اصرارى که گفتیم یکى از گناهان کبیره است و باعث مى شود گناه صغیره کبیره شود عبارت است از مداومت و ملازمت بر گناه صغیره

همچنین در ادامه می گوید :

بعید نیست داشتن تصمیم بر تکرار گناهى که کرده نیز اصرار باشد هرچند که فقط یک بار مرتکب شده باشد مخصوصا اگر این تصمیم را در حال ارتکاب بار اول داشته باشد.

حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام مى‌فرماید: «بترس و دورى کن از اصرار بر گناه، زیرا اصرار از بزرگترین گناهان کبیره و عظیم‌ترین جرائم است»

ایاک و الاصرار فانه من اکبر الکبائر و اعظم الجرائم. (کتاب الغرر للآمدى ج ?1? ص ?151?) .

پس حتی اگر قائل به گناه صغیره بودن بی حجابی نیز قائل باشیم لازم می آید که با تکرار آن وارد گناهان کبیره شده و گناه کبیره بودن بر آن نیز صدق کند . 

علاوه بر این همان طور که خود نویسنده آورده است حضرت امام تنها بعضی از گناهان کبیره را به عنوان مثال آورده است نه به این معنا که تمام گناهان کبیره این ها باشد و بس !  آیت الله خمینی قبل از اشاره به این گناهان در کتاب خود آورده است : "و اینگونه گناهان بسیار است که بعضى از آن ها در اینجا ذکر مى شود" پس گناهان کبیره صرفا گناهانی نیست که ایشان در کتاب خود آورده است و حتی نمی توان گفت گناهان کبیره تنها گناهانی است که منصوص بوده و غیر از آن ، گناه کبیره نیست !

2-     کوچک شمردن گناه

یکی دیگر از گناهان کبیره کوچک شمردن گناه است . همان گونه که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام مى‌فرماید: «سخت‌ترین گناه آن است که بجا آورنده‌اش آن را خوار شمارد»

 قال على علیه السّلام اشد الذنوب ما استهان به صاحبه (وسائل الشیعه ج ?11? ص ?246?)

حضرت باقر علیه السّلام مى‌فرماید: «از گناهانى که آمرزیده نمى‌شود، گفتن شخص است که کاش مؤاخذه نمى‌شدم مگر به این گناهى که کرده‌ام» ?2?یعنى این گناه که چیزى نیست و از آن حضرت است که «بترسید از گناهانى که کوچک و خوار گرفته شده، جز این نیست که از طرف خداوند از آنها سؤال خواهد شد و بر شخص جمع کرده مى‌شود تا او را هلاک مى‌کند»

ایاکم و محقرات الذنوب فان لها من اللّه طالبا و انها لتجتمع على المرء حتى تهلکه. (وسائل الشیعه ج ?11? ص ?247?) .

حضرت صادق علیه السّلام فرموده: «بترسید و پرهیز کنید از گناهانى که حقیر و کوچک گرفته شده است. راوى گفت: محقرات ذنوب کدام است؟ امام علیه السّلام فرمود: شخص گناهى مى‌کند پس مى‌گوید خوشا به حال من اگر جز این گناهى نداشته باشم پس این گناه کوچک و ناچیز است»

 قال ابو عبد اللّه علیه السّلام اتقوا المحقرات من الذنوب فانها لا تغفر قلت و ما المحقرات قال علیه السّلام الرجل یذنب الذنب فیقول طوبى لى لو لم یکن لى غیر ذلک (کافى باب استصغار الذنب ج ?2? ص ?287?) .

 

3-     زنا گناه کبیره است و بعضی از مصادیق زنا...

یازدهمین موردی که حضرت امام به عنوان گناه کبیره است " زنا " است .

همچنین در کتاب گناهان کبیره آیت الله شهید دستغیب در باب گناه کبیره دهم ، تحت عنوان زنا صفحه 194 در بخشی به عنوان زنای اعضای بدن روایتی از امام باقر و امام صادق علیهما السلام آورده است که:  "نیست کسی مگر این که بهره ای از زنا دارد ، پس زنای چشم نگاه نارواست  و زنای دهان بوسه ی حرام است و زنای دست ، مس بیگانه نمودن است ."

و در ادامه آورده است : "کسی که چشمان خود را از حرام پر کند خداوند روز قیامت چشمانش را از آتش پر می فرماید . "

همان طور که در زنا فاعل و مفعول هر دو مشمول اجرای حد می شوند در زنای چشم نیز چه صاحب نگاه و چه فراهم کننده شرایط نگاه هر دو مشمول وعده عذاب خواهند شد و در آن گناه کبیره و عذابش شریک خواهند بود .

از طرفی در اینجا شاهد روایتی مبنی بر وعده عذاب به مرتکب زنای چشم ، خواهیم بود که خود بنا بر قول حضرت امام – از آنجایی که عقوبت برای آن ذکر شده -  اشاره بر کبیره بودن دارد .

 

4-     ترک واجبات الهی از گناهان کبیره

از این بخش نیز بگذریم ، در کتاب گناهان کبیره آیت الله دستغیب ص 190 آمده است : حجاب از ضروریات قرآن است ... در چند جای قرآن مجید زنها را امر به حجاب فرموده ...

 رجوع می کنیم به ص 240 این کتاب که 39 امین گناه کبیره تحت عنوان " ترک یکی از واجبات " آمده است . به عبارتی ترک واجب خود یکی از گناهان کبیره است و در فقه شیعه و سنی بدون استثنا حجاب از واجبات است که شارع مقدس به آن امر نموده است و ترک آن مساوی است با گناه و از آنجایی که ترک واجب شرعی گناه کبیره است پس ترک حجاب نیز که واجب شرعی است گناه کبیره است.

در این صفحه از کتاب از حضرت جواد و حضرت رضا و حضرت کاظم و حضرت صادق علیهم السلام آمده است : " ترک کردن چیزی از آنچه خدا واجب فرموده گناه کبیره است " حضرت صادق علیه السلام فرمود : " ترک کردن چیزی را که خداوند به آن امر فرموده  از کفر است " 

و در ادامه فرموده است : " نیست جزای ایشان ( کسانی که کفر ورزیده اند ) جز رسوایی در دنیا و عذاب سخت تر در آخرت "

آن حضرت می فرماید : " بنده ای که یکی از واجبات الهی را ترک کند یا یکی از گناهان کبیره را به جا آورد خداوند به نظر رحمت به او نمی نگرد و او را پاک نمی فرماید . راوی تعجب کرده ، گفت : آیا خدا به چنین کسی نظر رحمت نمی فرماید ؟! امام علیه السلام فرمود : بلی ، زیرا چنین شخصی مشرک شده و برای خدا شریکی قرار داده است ، باز تعجب می کند  و می گوید : آیا مشرک شده ؟ امام علیه السلام فرمود : آری ! زیرا خداوند امر به چیزی فرموده  و شیطان هم او را به چیزی امر کرده ، پس آنچه را خداوند امر فرموده بود ترک  و به امر شیطان رو آورده است . پس چنین شخصی در اثر اطاعتش  از شیطان  در درکه هفتم  دوزخ ( که جای منافقین است )  با شیطان خواهد بود .

ادعای کدیور این است که در هیچ جای قرآن بر تارک حجاب وعده عذاب داده نشده است  و گفته است : " در هیچ روایت معتبری  برای تارک آن عقاب ، وعده داده نشده است "

هیچ جای شک و شبهه نیست که مفسر قرآن پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام هستند و حتی خود کدیور نیز در برخی کنفرانس ها و صحبت های خود خواسته یا ناخواسته به این مسئله معترف شده است . پس نمی توان روایات معصومین علیهم السلام را که حکم تفسیر آیات قرآن را دارد نادیده گرفت .

در روایات مختلف و زیادی برای زنان بی حجاب وعده عذاب شدید داده شده است که این نیز بر خلاف ادعای کدیور است .

نمونه هائى از عذاب اخروى زنان بدحجاب :

1 - آتش دوزخ:

پیامبر اکرم (ص) در گفتارى زنانى را که زینت خود را براى نامحرمان آشکار سازند، سزاوار آتش دوزخ مى‏ شمارد: « نهى النّبى ان تتزیّن المرأة لغیر زوجها، فان فعلت کان حقاً على اللّه ان یحرقها»؛(1) پیامبر اکرم ( ص ) نهى کرد زن را از این‏که خود را براى غیر شوهرش آرایش نماید. اگر چنین کند، بر خداوند سزاوار است که او را در آتش بسوزاند.

 

2 - آویزان شدن بر مو:

پیامبراکرم (ص) در مورد آن‏چه در لیلة المعراج(2) مشاهده کرده بود ، مى‏ فرماید: « و رأیت امرأة معلقه بشعرها یغلى دماغ رأسها » زنى را دیدم که به موهاى سرش آویزان بود و مغز سر او به جوش و غلیان در آمده بود. سپس در توضیح رفتارى که این پیامد را به همراه داشته، فرمودند: « اما المعلقة بشعرها فانها کانت لا تغطى شعرها من الرجال » اما آن زنى که به موهاى سرش آویزان بود ، زنى است که موهاى خود را از مردان نمى‏ پوشاند.

 

3 - چیدن گوشت بدن خود:

از عقوبت‏هاى اخروى دیگر زنان بدحجاب در قیامت چیدن گوشت بدن آنان توسط ایشان است که در روایت پیشین به آن اشاره شده است: « و رأیت امرأة تقطع لحم جسدها من مقدمها و مؤخرها بالمقاریض من النار... » زنى را دیدم که گوشت بدن خود را از جلو و از عقب باقیچى‏ هائى از آتش مى‏ چید. « و اما التى کانت تقرض لحمها بالمقاریض فانها کانت تعرض نفسها على الرجال » و اما آن زنى که گوشت بدن خود را به قیچى هائى از آتش مى‏ چید، آن زنى بود که در دنیا خود را در معرض تماشاى نامحرمان و در اختیار آنها مى‏ گذاشت.

 

4 - خوردن اعضای جسم و جسد:

در بخش دیگرى از روایت پیشین آمده است: « و رأیت امرأة تأکل لحم جسدها و النار توقد من تحتها » زنى را دیدم که گوشت بدن خود را مى‏ خورد و آتش از زیرش افروخته مى‏ شد. « واما التى تأکل لحم جسدها فانها کانت تزین بدنها للناس ». و اما آن زنى که گوشت بدن خود را مى‏ خورد آن زنى است که بدن خود را براى مردم زینت مى‏ کند.

 

اینها نمونه هایی از روایاتِ عذاب و عقاب بدحجابی و بی حجابی زنان بود که در این فرصت، مورد اشاره قرار گرفت.

شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج‏4، ص: 3

حدیث معراج، وسائل الشیعه ج20، ص 213?.

 

وی در ادعای خود گفته است : کبیره بودن آن ( بی حجابی ) اجماعی نیست

در حالی که موارد استناد شده که در اجماع آن شکی نیست خود کافی است  ،برای این که  بی حجاب را در زمره مرتکبان به گناه کبیره قرار می دهد .

اما این که محسن کدیور در ادعاهای خود گفته است : "ارتکاز متشرعه در طول تاریخ بویژه صدر اسلام نیز بر جواز مجازات آن دلالت ندارد" این کلام نشات گرفته از کتاب " حجاب شرعی در عصر پیامبر " است که کتابی است بدون سند که با تغییر و حذف و اضافات اسناد تاریخی سعی درکم رنگ نمودن حجاب نموده است و کدیور نیز در خیلی از ادعاهای خود به مطالب بی هویت این کتاب استناد کرده و حتی بدیهی ترین مسائل اعتقادی را نیز شاهد جدال و تضاد آنها با لباس علمی خود کرده است !

 

و در نهایت با تکیه بر این گفتار که : " چون ترک حجاب شرعی گناه کبیره نیست ، حاکم شرع نیز مجاز به تعزیر معنایی جز مردود بودن اجبار قانونی ندارد " علمیت خود را در حد اعلی زیر سئوال برده است چرا که حتی افراد کم سواد نیز در قشرهای مذهبی از آنچه گناه کبیره است آگاهاند و حال آنکه شخصی چون مدعی این مسائل با لباس به ظاهر علمی خود از فهم ساده ترین مسائل دینی عاجز است !

پس بنابر مستندات ذکر شده موضوع مورد ادعا منتفی شده و جایی برای ادعاهای بعدی نمی ماند تا بخواهیم به آنها بپردازیم .

اثبات مستند بودن پوشش سر و حجاب شرعی خود فرصت دیگری را می طلبد که به امید خدا ارائه خواهد شد . والسلام.. سبط آیت الله محقق




بسم الله الرحمن الرحیم

در گذشته گفتیم که در شریعت اسلام برای لباس پوشیدن ، چهار ملاک اصلی قرار داده شده است ؛ یعنی پوشیدن هر لباسی که این چهار شرط را داشته باشد ، جایز و غیر آن ممنوع است و به این چهار ملاک به طور مفصل پرداخته شد .

جناب آقای محمد عالم زاده نوری در کتاب لباس روحانیت فوایدی را بر این لباس مقدس ذکر نموده است که برخی از این موارد در مورد حجاب و خصوصا در رابطه با چادر نیز صدق می کند :

1-     تداعی و تذکر ارزش ها برای صاحب لباس:

آدمی که باید در منزل دنیا مقدمات سعادت ابدی خود را به دست آورد ، به دلیل دل مشغولی به شهوات و آرزوها ، از وظایف الهی خود غافل می شود . داروی این غفلت ، تذکر و توجه است و نمادهایی مانند لباس ، اندکی در غفلت زدایی و ایجاد حالت " توجه " تاثیر دارند .

بین افراد به وفور دیده می شود که می گویند حجاب برتر را انتخاب نمی کنم چرا که قداست دینی آن زیر سئوال می رود و من لیاقت این پوشش را ندارم !

اما سئوال پیش می آید چرا پاک نمودن صورت مساله ؟؟ !

مگر غیر از این است که ما دوستدار کمال و خوب بودنیم ؟  ما به عنوان مخلوقی که دائما دچار فراموشی ها و غفلت ها می شویم به عواملی بازدارنده احتیاج داریم تا ما را از سقوط به پرتگاه نجات دهد . عوامل انسانی و تذکر دوستان و بزرگان یکی از این موارد است اما همه ی آن نیست ! در موارد بسیاری ، پوشش سدی می شود در برابر اشتباهات کسانی که واقعا برای دین خود نگران اند . چرا لباس باعث خجالت ما نشود؟ چرا به خاطر ظاهر موجه از انجام افعال غیر موجه چشم پوشی نکنیم ؟

این که افرادی از زمان صدر اسلام تا به حال بوده اند و هستند که لباس مقدس دین را به یغما می برند و با آن به دنبال منافع پست دنیوی خود می روند بر کسی پوشیده نیست اما آیا با این وجود ما باید از مواضع خود دست برداریم و آن را دو دستی به منافقان و سودجویان تحویل دهیم ؟ 

همان چیزی که دشمنان دین می خواهند ! یعنی هدف بد جلوه دادن پوشش های دینی و دور کردن آن از صاحبان واقعی آنها ! همان چیزی که با علم نمودن طالبان و افعال پلید آنها محاسن مردان را زیر سئوال برد تا عده ای ریش را علامت طالبان بدانند و عده ای آن را علامت منافقان و سودجویان و در نتیجه از گفته های معصومین و تاکید آنها در مورد حفظ ظاهر اسلامی و نهی از تراشیدن ریش چشم پوشی کنند ! و یا دزدانی به  لباس های مقدس روحانیت دست درازی نمودند و باعث بدنامی آن در نگاه عموم شدند تا جامعه اسلامی از آن عقب نشینی نماید . همین رفتار نیز با حجاب شده است تا مورد تنفر و عقب نشینی افراد جامعه اسلامی از عقایدشان شود . اما آیا واقعا باید عقب نشینی نمود یا باید با جدیت تمام نمادهایی که ریشه روایی و اسلامی دارد از دزدان آن باز پس گرفت و خودمان نیز سعی کنیم در سایه بان چتر نمادهای اسلامی خود را بیشتر از حرکت به سمت  اشتباهات حفظ نماییم ؟

و باز هم این سئوال در ذهن ها باقی می ماند : اگر تجاوز گرانی به خانه ی شما حمله کنند و ظاهر زیبای آن را از بین ببرند شما خانه ی خود را به خاطر شکل نا زیبای آن رها می کنید و یا سعی در اصلاح نمای خانه ی خود به شکل اول می نمایید ؟؟؟

پس نماد اسلامی هشداری است برای جلوگیری از عادی شدن ها و بیدار نگه داشتن توجهات و تدکرات درونی در طول زمان که اثر تربیتی شگرفی بر خدا دوستان واقعی خواهد داشت .  

2-     تداعی و تذکر ارزش ها برای دیگران :

این توجهات افزون بر صاحب لباس ، برای دیگر مردم نیز حاصل می شود . آیت الله علامه حسن زاده آملی می فرمودند : " در ایام کشف حجاب که پوشیدن لباس بلند جز برای عده ای از علمای بزرگ و مجتهدان با سابقه ممنوع اعلام شده بود و ماموران دولت رضاخان لباس روحانیت را به زور از تن طالبان علوم دین بیرون می کردند ، یکی از علمای بزرگ خود را موظف کرده بود که روزانه یکی دو ساعت در بازار شهر حضور یابد و قدم بزند . ایشان می فرمودند می خواهم با این عمل ، از فراموش شدن دین و روحانیت جلوگیری کنم" .

این ماجرا خود حاکی از آن است که از تاثیر لباس بر دیگران غافل نباشیم و مراقب کمرنگ شدن نمادها باشیم .  

 

3-      اعلام حضور اندیشه ی اصیل دینی

حجاب و هر نماد اسلامی دیگر اعلام موجودیت فرهنگ دینی در جامعه و نشانه ای از حیات و حضور اندیشه ی اصیل حوزه های شیعی است . هرچه در جامعه ای ، صاحبان پوشش اسلامی به تعداد بیشتری به چشم بخورند ، هویت اسلام و مسلمان بودن در نظر آنان موجه تر و دارای رسمیت بیشتری خواهد بود . همچنان که می بینیم در جمع هایی که حداقل در ظاهر به نماد ها و اعمال اسلامی توجهی نمی کنند حتی اگر کسی در دلش آن گونه نباشد با این وجود از نماز خواندن و یا ابراز یک عمل دینی خود داری می کندو از انجام آن احساس شرم و خجالت می کند . و این همان راز انجام اعمال عبادی جمعی در قالب نماز جماعت و غیره است و باید دانست که با ریا و تظاهر هیچ تناسبی ندارد و حتی اگر به اینگونه موارد تظاهر گفته شود این گونه تظاهر ها پسندیده و انجام آنها ضروری است و حساب آن از ریا جداست .

نفس حضور نمادهای دینی در یک منطقه ، به معنای امکان انتخاب این راه برای دیگران است . درست نظیر حضور نونهالان حافظ ثرآن در جامعه ی ما که برداشت نادرست ناممکن بودن حفظ قرآن را باطل کردند .

 

   

4-     تصریح به آرمان ها

کسی که نماد های اسلامی را اتخاب خود قرار می دهد ، با قدرت و صلابت از راهی که انتخاب کرده دفاع می کند و به صراحت اعتقادات خود را اعلام می نماید . این صراحت و شجاعت ، در نهایت موجب رسمیت و اعتلای آن اعتقاد خواهد شد . زنان مسلمان در اروپا با حجاب خود که نماد آرمان و فرهنگ و اعتقاد آنهاست ، در برابر عقاید باطل مبارزه می کنند و فرهنگ و آرمان های مدهبی خود را به نمایش می گذارند .

لباس هر انسان پرچم کشور وجود اوست ؛ پرچمی است که او بر سر در خانه ی وجود خود نصب کرده است و با آن اعلام می کند که از کدام فرهنگ تبعیت می کند .

همچنانکه هر ملتی با وفاداری و احترام به پرچم خود ، اعتقاد خود را به هویت ملی و سیاسی خود ابراز می کند ، هر انسان نیز مادام که به یک سلسله ارزش ها و بینش ها معتقد و دلبسته باشد ، لباس متناسب با آن ارزش ها و بینش ها را از تن به در نخواهد کرد.

لباس انسان ، لباس انتخاب است و انتخاب انسان از علاقه های او سرچشمه می گیرد . شاید بسیاری از خوانندگان این مصراع را شنیده باشند که رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون . مقصود شاعر این بوده که تغییر رنگی که به طور طبیعی در چهره ی انسان پیدا می شود ، از تغییر وضع و حال درونی او خبر می دهد . ما می توانیم قدری از مقصود شاعر فراتر رویم و بگوییم نه تنها رنگ طبیعی رخساره ، بلکه ... آرایش همه ی بدن و شکل و اندازه ی لباسی که برای خود انتخاب می کند ، از سر ضمیر انان خبر می دهد و با احوال درونی و تمایلات روانی آنان ارتباط مستقیم دارد . لباس نه تنها تخت تاثیر فرهنگ جامعه است که معرف شخصیت تک تک افراد نیز هست . بنابر این انسان با لباس خود ، علاقه ها ، حساسیت ها ، دلبستگی ها و آرمان های خود را با صدای رسا اعلام می کند . ما چه بخواهیم و چه نخواهیم با قیافه و رفتار و لباس خود ، فکر و فرهنگی را تبلیغ می کنیم یا دست کم سیاهی لشکر آن قرار می دهیم ، چرا مبلغ فکری باشیم که به آن اعتقاد نداریم ؟

پیامبر اکرم بر این نکته تاکید می ورزیدند که دشمن در مواجهه ی اول با جبهه ی مسلمانان باید مرعوب قدرت و هیبت و کثرت آنان باشد . به همین دلیل ، پیرمردان ریش سپید را به رنگ زدن محاسنشان امر فرمودند تا دشمن به ضعف آنها پی نبرد و به حمله و هجوم طمع نکند . آیا شایسته است ما در جایی که این همه نیروی آماده به خدمت داریم ، نیروی دین و اقتدار خود را ننماییم تا در معرض تعرض دشمن قرار گیریم ؟

راز مخالفت دشمنان با این لباس و دیگر نمادهای منسوب به دین که در قالب مقاله ، توهین ، تهدید ، طنز ، کاریکاتور و ... ابراز می شود ، در همین نکته نهفته است .

  

   

5-     القای ناخود آگاه حقانیت

در داستان کشف حجاب ، بانوان ایرانی که قرن ها حجاب اسلامی را برگزیده و به آن افتخار می نمودند با بخشنامه و تهدید و اسلحه ، دست از آن نکشیدند .

تدبیری که استعمار برای ترویج فرهنگ برهنگی در جوامع اسلامی به کار گرفت ، از توزیع ظرف و پارچه هایی آغاز می شود که در آن تصویر زن نیمه برهنه ی غربی ، جذاب و رنگین به نمایش در آمده و به قیمت ارزان در اختیار مردم قرار داده می شود . پس از آن ، حضور زنان نیمه عریان غربی در جامعه ی اسلامی ، به بهانه ی خویشاوندی با سفیران و مقام های سیاسی یا به بهانه ی جهانگردی ، آن تصویرهای ساکن را حرکت بخشیده و زنده کرد . ابزار شهر فرنگ ، فیلم های سینمایی و ارتباطات این فرایند را تکمیل کرد . واکنش اولیه ی مردم مسلمان در مقابل آن تصویرها و این حضور ، نفی و نفرت و بدگویی بود ؛ ولی طول زمان و کثرت موارد ، آرام آرام قبح و شناعت آن را در نظر مردم کم کرد و بی حجابی به ویژه برای نسل جوان به صورت پدیده ای عادی جلوه کرد . هرچه تعداد یک پدیده نادرتر باشد ، زمینه ی تحقیر و طرد آن بیشتر است و هرچه فراوان تر شود ، در نظر مردمان موجه تر و مقبول تر جلوه می کند .

 

6-     گزارشی از باطن جامعه و اهمین دین

7-     تبلیغ غیر مستقیم

8-     بهره های معنوی و عنایت های ویژه

9-     و ....




بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و تبریک به مناسبت اعیاد خجسته شعبان و میلاد با سعادت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و با عرض تشکر از بزرگوارانی که در این مدت با وجود ایجاد وقفه دو ساله در بین نوشته هایم  همچنان این وب گاه رو مورد توجه خودشون قرار دادند و با نظرات خود در ادامه این مسیر به بنده دلگرمی دادند و یاری ام کردند .

به دوستانی که اخیرا در راستای ترویج فرهنگ حجاب قدمهای بزرگی رو برداشته اند خسته نباشید می گم و از این که نتونستم بعلت مشغله ام در این مدت با برخی از دوستان  در این امر  همکاری داشته باشم پوزش می طلبم .   

امیدوارم بتونم همچنان مثل گذشته به پست مطالبم ادامه بدم و بتونم در ترویج این فرهنگ غنی در کنار متولیان نشر عقاید دینی و اسلامی سهم کوچکی داشته باشم .  

با آرزوی موفقیت برای خادمین به اسلام و عزت روز افزون جامعه اسلامی









[ مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ ]
[ Designed By Ashoora.ir ]